با شدت گرفتن محدودیت های نظارتی و سردرگمیهای قانونی در پلتفرم های داخلی، موج تازه ای از تمایل تهیه کنندگان رئالیتی شوها و سریال های ایرانی به انتشار مستقیم آثار در یوتیوب شکل گرفت است.
به گزارش ایدنا (رسانه تبلیغات ایران) ازروزها قبل با پخش تیزرهای مختلف شروع یک سریال در نمایش خانگی به گوش مخاطب ها رسید. سریال سووشون با اقتباس آزاد از رمانی با همین نام از خانم سیمین دانشور از پلتفرم نماوا پخش شد. اولین قسمت این سریال به خوبی نشان دادکه قرار نیست اثری محافظه کارانه باشد. بعد ازپخش اولین قسمت گمانه زنی هایی دربار توقف این سریال از سوی مخاطبان به گوش میرسید که با گذشت چند ساعت علاوه بر ممنوع الپخشی این سریال، پلتفرم نماوا هم از دسترس مخاطبان خارج شد. این یک اتفاق ساده نبود.
تکرار یک سناریو
با توجه به تشابه این اتفاق درباره سریال تاسیان و ممنوع شدن پخش قسمت های اولیه این سریال و اتفاقی که پس از آن افتاد، مسیری را پیش روی تهیه کنندگان گذاشت؛ مسدود سازی رسمی سریال در داخل و در ادامه بارگذاری نسخه سانسور نشده آن در یوتیوب که یک موج هیجانی برای مخاطبان درباره عدم پذیرفتن سانسور ها توسط سازندگان را دارد و این امر باعث تمایل بیشتر مخاطبان برای دنبال کردن یک سریال می شود. آیا واقعا چنین است؟
سانسور دلاری
این وضعیت می تواند به ظهور یک ترفند جدید برای کسب درآمد دلاری در فضای رسانه ای ایران باشد . ترفندی که ممنوعیت های داخلی را تبدیل به ابزار تبلیغاتی غیر مستقیم برای یک اثر می کند. یوتیوب که بر خلاف پلتفرم های داخلی با سیستم پرداخت بین المللی و تبلیغات هدفمند عمل می کند در این میان به مقصدی سودآور برای صاحبان آثار به ظاهر طرد شده، میشود. اما سوال اینجاست که آیا این یک مسیر برای ساخت سریال های خارج از قوانین داخلی می شود یا فقط یک اتفاق بوده و تکرار نمیشود ؟
سکوت یا بازنگری؟
در این میان نقش ساترا محل پرسش اصلی مخاطب می شود که اگر این محدودیت سازی ها منجر به هدایت آثار به پلتفرم هایی شود که هیچ نظارت داخلی در خصوص آنها وجود ندارد؛ نشان دهنده از دست رفتن کامل کنترل بر محتوای تولیدی داخلی است یا نیاز به زمان برای بازنگری در سیاست های نظارت رسانه ای؟ یا دریک نگاه عمیق تر؛ آیا ما با یک مدل جدید از بازاریابی ممنوعه در حوزه هنر و رسانه مواجه ایم؟