این روزها در شبکههای اجتماعی کمپینی با استفاده از هشتگ کنترل زد ( #کنترل_زد ) شکل گرفته که سر و صدای زیادی به پا کرده و بازار شاغلان حوزههای مختلف شغلی را هدف گرفته است.
به گزارش ایدنا (رسانه تبلیغات ایران) این کمپین که پس از انتشار گزارشی در جاب ویژن از سوی کارکنان این پلتفرم ایجاد شد، در صدد است تا با طرح این پرسش «اگر دوباره به عقب برگردی، باز همین رشته و همین دانشگاه رو انتخاب میکردی؟ چرا؟»، نگاهی نو به تفاوت میان تحصیلات، تجربهها و تصورهای کابران شبکههای اجتماعی بیاندازد.
در این کمپین کاربران مختلف با استفاده از این هشتگ، تجربههای گذشته خود را مرور میکنند و آنها را با دیگران به اشتراک میگذارند تا بگویند اگر به گذشته برگردند چه رشته تحصیلی، دانشگاه یا مهارتی را انتخاب خواهند کرد، تا رشد شغلی و حرفهای بهتری را تجربه کنند.
در ادامه برخی از این مطالب را مرور خواهیم کرد.
مژگان گلشن مدیرعامل موسسه کندو
یکی از بهترین تصمیمهایی که در زندگی گرفتم، انتخاب مهندسی صنایع بود. تصمیمی که نه از حب صنایع، بلکه از بغض مکانیک و کامپیوتر بود. دروغ چرا؟ اگه برق شریف رو میوردم حتما اون رو انتخاب میکردم ولی نیوردم. حالا اینکه چرا میخواستم برق بخونم هم مفصله، خلاصهش این بود که جو جامعه به این سمت بود که برق رشته اوله و خوندنش نشان از توانمندی داره و گرنه علاقهی خاصی یا اطلاعات بیشتری در موردش نداشتم.
امروز فکر میکنم چرا باید در اون سن تصمیم به این بزرگی رو تقریبا بدون هیچ اطلاعات درستی میگرفتیم؟ چرا مشاورهای تحصیلی بیشتر از اینکه آینده ما براشون مهم باشه، تعداد و اسامی قبولیهای خودشون براشون مهم بود؟
من نمیدونستم چه رشتهای دوست دارم، فقط میدونستم چی رو دوست ندارم. میدونستم کامپیوتر، مکانیک، عمران و معماری دوست ندارم. اگه میتونستم برگردم و کنترل زد بزنم؟ اینبار صنایع رو نه به خاطر بغض بقیه بلکه با حب به خودش انتخاب میکنم.
حبی که تو پونزده سال تجربه به وجود اومد میتونست با همچین گزارشهایی از روز اول به وجود بیاد.
شما اگه برگردین انتخابتون چیه؟
امیرمهدی مزینانی متخصص منابع انسانی
من بچگی با آرزوی دامپزشک شدن روزهام رو سپری میکردم ولی خب همه نگاهشون این بود که واقعا دامپزشک ؟!؟! مردم چی میگن ؟! مردم واقعا قرار بود چی بگن ؟! برای همین مشاور و اطرافیان با نگاههای سنگینشون و پاورقیهای غیر سالمشون باعث شدن که من از تجربی دور بشم؛ چون همه متفقالقول میدونستن که امیرمهدی اگر بره تجربی حتماااا دامپزشک خواهد شد!
من اینجوری ریاضی رو انتخاب کردم؛ برای فرار از دو انتخاب دیگه و نه یه انتخاب درست؛ برای مهندسی صنایع هم باز همه نگاههای عجیبی داشتن؛ واااقعا صنایع ؟! اینکه مهندسی نیست، تهش چیکاره میخوای بشی ؟، حداقل برو مکانیکی کامپیوتری چیزی این چه انتخابیه ؟!
در تمام این مسیر اینجوری در ذهنم همه ساخته بودن که دانشگاه تنها راه موفقیت و نجات است و رشته معروف باید انتخاب کنی؛ بعدش که وارد فیلد منابع انسانی شدم دیدم که این داستان انگاری برای هممون تکرار شونده است که فکر میکردیم دانشگاه تنها راه نجات ماست اما واقعا بود و هست ؟!؟!؟ من شک دارم ؛))
با قبول شدنم تو دانشگاه تهران فکر میکردم دیگه تمومه همه باید تا کمر جلوی پام خم بشن و فرش قرمز بندازن برای استخدام امیرمهدی! امااااا وقتی دو سه تا مصاحبه رفتم دیدم نه نه این خبرا نیست! بازار کار دنبال مهارت میگرده و نه دانش و خب خیلی وقتا هم بازار کار براش مهم نیست این مهارت رو از دانشگاه شریف به دست آوردی یا از یه بوتکمپ تابستانه! اگر به عقب برگردم که البته هنوزم من خیلی فرصت دارم که بتونم مسیر رو بهتر پیش ببرم سعی میکنم تا جای ممکن دانشگاه رو برای خودم یه بت نسازم و به عنوان فقط یه مسیر بهش توجه داشته باشم دوستانی که تازه فارغالتحصیل شدین چه دانشگاه خوب چه دانشگاه ضعیفتر و یا قبول نشدین، تلاش و کسب مهارت نیاز اصلی بازار کار امروزه. امااا اگر برگردم حتما تمرکز میکنم روی کسب مهارت و کسب تجربه در فیلدی که دوست دارم و بهش علاقه دارم! شاید اگر کنترل زد وجود داشت بهینه تر در این مسیر قدم برمیداشتم و شاید الان جلوتر میبودم …
ریحانه احرابی متخصص سئو
۹ سال پیش که داشتم انتخاب رشته میکردم یادم نمیاد مشاور یا سیمنارهای معرفی رشتههارو که میرفتم، کسی حرف از بازار کار یا آینده رشتهها میزد! به همین خاطر خودمم کاری به این که کدوم رشته بازار کارش خوبه نداشتم و حتی بیشتر از اینکه کاری به اینکه چه رشتهای میخوام بخونم داشته باشم یا علاقم دقیقا چیه، دانشگاه برام مهم بود.
رتبم خوب شده بود و تمام اطرافیان میگفتن خب قاعدتا باید بری دانشگاه شریف! منم که کل دوران دبیرستان با آرزوی شریف درس خوندم فقط و فقط یک چیز برام مهم بود:
“اینکه روز اول دانشگاه از در دانشگاه شریف وارد شم و کارت دانشجویی شریف داشته باشم.”
واسه همین بین رشتههای مهندسی اونی که فکر میکردم رشته بهتریه رو انتخاب کردم. حالا چرا فکر میکردم بهتره؟ چون داخل اسمش “شیمی” داشت و منم عاشق درس شیمی بودم:)
خلاصه که رفتم دانشگاه شریف و مهندسی شیمی هم خوندم ولی سر هر کلاسی که مینشستم حس میکردم اساتید دارن به زبان فضایی حرف میزنن! اینجوری شد که اعتماد به نفس من ۴سال داخل اون دانشگاه و با اون رشته پودر شد و رفت هوا و تنها نفعی که دوران دانشجویی برام داشت، فعالیتهای فوقبرنامه بود که به رشد واقعی من کمک کرد.
همه اینارو گفتم که بگم عزیزانی که در حال انتخاب رشته هستید، توروخدااا توروخدااا به بازار کار رشته و علاقتون فکر کنید. حتی اگر اون رشته رو نمیتونید داخل دانشگاه موردعلاقتون بخونید، مهم نیست.
من ۱۰۰ درصد اگر به عقب برگردم دیگه این رشته رو انتخاب نمیکنم. شاید دانشگاهمو دوباره انتخاب کنم ولی نه به دلایل آکادمیک؛ بلکه فقط و فقط به دلیل آدمهایی که باهاشون آشنا شدم و فعالیتهایی که به رشد شخصیتم کمک کرد.
محیا باقری متخصص سئو
رتبه کنکورم که اومد، با یه رتبه داغون، نشستم روی زمین و فقط به این فکر میکردم که تموم شد، دیگه موفق نمیشی.
چی میخوای بزنی اصلا؟ پزشکی؟ دارو؟ دندون؟ تو خوابم قبول نمیشی. پرستاری؟ ژنتیک؟ میکروبیولوژی؟ بعد از 3 سال از روزی که تجربی رو انتخاب کرده بودم و با فکر پزشکی خوشحال میشدم، با خودم صادقانه گفتم تو از زیست متنفری محیا! خودتو گول نزن.
انقدر هیچکس نبود که درست راهنماییم کنه، انقدر مشاوره های کنکور گرون و سرشلوغ و بیخود بودن، انقدر اطلاعاتم کم بود آخرسر که خواهرم دفترچه رو گذاشت جلوش، از بالا تا پایین فقط زد مدیریت تا یکیشو قبول شم. چون مدیریت خواهان نداشت و احتمال قبول شدن بالاتر بود.
من با منطق، با اطلاعات و با مشاوره درست مدیریت نزدم. از استیصال مدیریت زدم، قبول شدم. بعدها دیدم بازار کارش هم خوبه، ارشدم رو هم mba خوندم و وارد بازار کار شدم. اما این وسط تا وارد بازار کار بشم، چه استرسها، چه حرف ها، چه نظراتی که نچشیدم و نشنیدم.
مدیریت! مهندس نمیشی یعنی؟:)) میخواستی دکتر شی، خب پرستار میشدی، چرا مدیریت؟ آخرش نهایتا چی میشی؟ مدیر؟؟:))
منم به این باور رسیده بودم که برای رشته من کار نیست و فقط مهندسی ها کار پیدا میکنن. در صورتی که چیزی که واقعا در بازار کار اتفاق میوفتاد، خلاف این بود.
اگر میتونستم کنترل زد بزنم و برگردم عقب، از همون اول میرفتم انسانی، مدیریت میخوندم و در تمام دوران تحصیلم از درسهام لذت میبردم.