طلاق سلبریتیها تا چه اندازه بر تبلیغات تجاری تاثیر دارد؟ شاید در بادی امر این پرسش کمی عجیب به نظر برسد اما وقتی به برخی تبلیغات تجاری که سفیران برند در آنها زوجهای سلبریتی هستند، اهمیت موضوع نمایان میشود.
به گزارش ایدنا در سالهای اخیر تبلیغات تجاری با حضور زوجهای سلبریتی افزایش پیدا کرده است. حضور یک زن و مرد در تبلیغات و ارتباط نزدیک آنها با هم در فضای تبلیغات ایران تازگی دارد و توجهبرانگیز است.
اولین زوجهای مشهور روی بیلبورد
احتمالا نخستین بار تبلیغات محیطی روغن سرخ کردنی بهار بود که در سال 1396 با حضور یک زوج مشهور واکنش های بسیاری برانگیخت. حضور سحر ولدبیگی و نیما فلاح که طرفدارانشان آنها را به عنوان زوجهای بازیگر خوش انرژی و مثبت میشناسند، با استقبال کاربران شبکه های اجتماعی روبرو شد.
پس از این اتفاق، استفاده از زوجهای مشهور در تبلیغات مورد توجه برندها و کانونهای تبلیغاتی قرار گرفت.
امین زندگانی و الیکار عبدالرزاقی دومین زوج معروفی بودند که برای تبلیغ برند آلتون سازنده لوازم خانگی آشپزخانه روی بیلبوردها رفتند. همچنین ساعد سهیلی و همسر و فرزندش نیز تبلیغات یک گروه مشاور املاک و فروش مسکن را پذیرفتند و اسلوگان «ما یک خانواده هستیم» با حضور این سه نفر روی بیلبوردها چاپ شد.
چرا برندها از سلبریتیها در تبلیغات استفاده میکنند؟
سلبریتی ها شبکه های اجتماعی قابل توجهی دارند و مردم همیشه به روندها و محصولاتی که افراد مشهور تایید میکنند علاقهمند هستند.
اما این تنها نکته نیست!
مهمتر از آن شخصیت و هویت سلبریتیهاست. وقتی یک برند میخواهد اصالترا در تبلیغاتش برجسته کند، از یک چهره معروف و اصیل که مورد احترام همگان است استفاده میکند، وقتی یک برند میخواهد شیک بودن را برجسته کند، از یک سلبریتی شیک پوش به عنوان سفیر برند استفاده میکند و … به این معنی که برندها با این کار، ویژگیهای شخصیتی سلبریتیها را به خودشان نسبت میدهند. برای مثال چرم نوین برای تبلیغات خود از بهرام رادان که یک سلبریتی خوش لباس است استفاده کرد یا یخچال امرسان برای تبلیغ خود از لیلا حاتمی استفاده کرد که در سینمای ایران به یک بازیگر زیبا، دقیق و حرفهای معروف است. یعنی تبلیغات یاد شده، این ویژگیها را به یخچال امرسان هم نسبت داده است.
اما عکس این ماجرا هم صادق است. یعنی اگر برای مثال یک سفیر برند اعتبارش را از دست بدهد، تبلیغات تجاری هم که با حضور انجام شده، آسیب میبیند یا اگر برندی، کلاهبرداری کند، سلبریتیهایی که برایش تبلیغ کردهاند هم از سوی مخاطبان تخطئه میشوند.
ماجرای مربوط به کوروش کمپانی از نمونههای بسیار بارز در ماههای اخیر بود که با اعلام خبر کلاهبرداری در این کمپانی، بسیاری از سلبریتیها مجبور به عذرخواهی شدند و حتی آینده کاریشان در حوزه تبلیغات با اما و اگرهای بسیاری روبرو شد.
اما برعکس این ماجرا چطور است؟
حضور زوجها روی بیلبورد و عبور از برخی محدودیتهای مقرراتی به واسطه محرمیت آنان، هر روز بیش از پیش توجه شهروندان برا برمیانگیخت تا این که با وایرال شدن خبر برخی طلاقها، خطرات احتمالی استفاده از زوجها در تبلیغات خودنمایی کرد. کانونهای تبلیغاتی و برندها در ابتدای امر چندان به ریسکهای چنین تصمیمی نمیاندیشیدند اما طلاقهای خبرسازی مانند جدایی فرزاد جمشیدی و آزاده نامداری، هومن سیدی و آزاده صمدی، بهاره رهنما و پیمان قاسمخانی، مهدی هاشمی و گلاب آدینه و … نگرانیها از استفاده از سلبریتیها را بیشتر کرد.
در روزهای اخیر حاشیههای بسیار پررنگی درباره طلاق مهدی قائدی بازیکن تیم فوتبال استقلال و همچنین طلاق منوچهر هادی و یکتا ناصر ایجاد شده است.
تاثیر طلاق منوچهر هادی و یکتا ناصر بر تبلیغات
نکته قابل توجه در این باره حضور زوج هادی و ناصر در تبلیغات یک برند تجاری بود که تصویر خانوادگی این دو نفر را تصویری از خوشبختی نشان میداد. رستورانهای ارکیده با استفاده از حضور این دو سینماگر، اسلوگان «قدر این خاطره را دریابیم…» طراحی کرده بود که پس از جدایی آن دو نفر و حاشیههای بسیار تلخ آنها، زمینهساز آسیب به تصویر برند شد. بسیاری با بازانتشار تصاویر مربوط به بیلبوردهای این برند و اشاره به اسلوگانش، تبلیغات را نمایشی، غیرواقعی و فریبنده خواندند و البته شوخیهای بسیاری با این گروه رستوانها کردند. این امر حتی میتوانست شکایت برند یاد شده از این دو سلبریتی را به دنبال داشته باشد.
پس از این اتفاقات، به احتمال بسیار زیاد حضور زوجهای سلبریتی در تبلیغات ایران کمرنگ خواهد شد. زیرا غیرقابل پیش بینی بودن رویدادهای مربوط به زندگی مشترک سلبریتیها، ریسک استفاده از تصویر خانوادگی آنان را بالا برده است.
این در حالی است که حاشیههای مربوط به زندگی سلبریتیها و همچنین برخی حساسیتها درباره آنان، به ویژه در یکی، دو سال اخیر موجب خروج از اکران برخی از تبلیغات محیطی شده بود.
گویا به همین خاطر است که برندها تلاش میکنند تا در هنگام عقد قرارداد برای سلبریتیها، بندهایی را برای مدیریت و کنترل رفتار آنان در متن قرارداد بگنجانند. نکته این است که این محدودیتها باعث میشود رقم قرارداد افزایش قابل توجهی داشته باشد. آیا برندها با این شرایط ریسک استفاده گران قیمت از سلبریتیها را به جان میخرند؟