علی کوچولو و شادی کاتب دو اینفلوئنسر اینستاگرامی هستند که از هفته گذشته با حضور در یک نمایش به نام «آدمخوارها»، حاشیههای بسیاری ایجاد کردهاند. در این مدت کمتر کسی از اهالی تئاتر و سینما مانده است که علیه انتخاب این دو نفر به عنوان بازیگر در یک تئاتر موضع گیری نکرده باشد. اما آیا مشکل از اینفلوئنسرهاست؟ یا برنامهسازان؟ یا مخاطبان؟
هیچ کس نمیتواند مانع از حضور کسی اثری هنری شود. نه میتوان مانع حضور کسی در تلویزیون شد، نه سینما، نه تئاتر و نه حتی ادبیات و تالیفات! پیش از این هم انتقادهای بسیاری علیه حضور شاخهای مجازی مانند نوجوان معروف به «واگعیه یا کیکه» و … در تلویزیون شکل گرفت و میدان دادن به برخی چهره های اینستاگرامی در سینما هم دست مایه نقدهای تند و تیزی از سوی منتقدان شد.
از دو، سه روز پیش هم با انتشار ویدویی از حضور دو شاخ مجازی در نمایش صحنهای «آدمخوارها» در عمارت نوفل لوشاتو، اعتراضها و انتقادهای بسیاری در فضای مجازی شکل گرفت. طبیعتا بیشترین اعتراضها از سوی صنف بازیگران بود. بازیگران بسیاری با انتشار استوریهای اینستاگرامی به حضور برخی از افراد در صحنه تئاتر اعتراض کردند؛ پانته آ بهرام، شبنم مقدمی، فقیهه سلطانی، نیما شعبان نژاد، نیوشا ضیغمی و …اعتراضهای تند و تیزی نوشتند.
شبنم مقدمی در اینستاگرامش نوشت: «صحنه، حتما ارث پدر هیچکس نیست! اما پر واضح است جای هرکس و ناکسی روی صحنه نیست و نام هر لاطائلاتی که بر سکویی اجرا میشود نمایش نیست! تئاتر قداست نه، اما حرمت دارد! آبرو دارد، اصالت دارد.»
او ادامه میدهد: «تئاتر قداست نه، اما حرمت دارد! آبرو دارد، اصالت دارد. هیچکس، احدی، صاحب تماشاخونهی شخصی یا هرکس که گمانش میرود صرف دوزاردهشاهی پولِ ته جیبش سرمایهگذار.تئاتر است یا هرآنکس که نمیدانیم به چه دلیل مجوز اجراهای اینچنین سخیف و بیمحتوا را صادر میکند به هیچ بهانه، اعم از پول یا غیره اجازه بی احترامی به ساحت تئاتر و اهل آن را ندارد.»
مقدمی سپس با تاکید بر اینکه باید بساط فضاحت و تحقیر و ابتذال از روی صحنه تئاتر برچیده شود نوشته خود را اینطور ادامه داده است :«اهالی شریف تئاتر را نیازارید بیش از این. کم غم ندارند که بارِ دلشان هم میشوید. تمام کنید این نمک به زخم پاشیدنهای مدام را.»
در بند پایانی این نوشته آمده است :«چطور توی چشم این همه جوان با استعداد و قابل، که به خون دل و هزار هزینه درس خواندهاند، دوره و کلاس گذارندهاند، هزار امید در دل پروراندهاند نگاه میکنید، در را به رویشان میبندید، به ریششان میخندید و بعد این کارها را با این آدم ها روی صحنه میفرستید؟ توضیحتان چیست؟ مسئولش کیست؟ یک نفر این افتضاح را گردن بگیرد.»
همچنین نیوشا ضیغمی دیگر بازیگر کشورمان در واکنش به این اتفاق نوشته: دارید با هنر و فرهنگ این کشور چه میکنید؟ صحنه تئاتر و خاک تئاتر حرمت دارد و جای هر کسی نیست.
همچنین برخی از فعالان تئاتر نیز با کامنت نویسی ذیل معرفی این نمایش در سایت تیوال نوشتند: روزگاری تصور میشد صحنه تئاتر به مانند طناب بندبازان باعث میشود بی هنران را راهی به ساحت ارزشمند تئاتر نباشد، اما هزار افسوس که این هیولای پتیاره پول، چه وحشیانه تمام ارزشها و شرافت تئاتر را برای خود میبلعد. روزگاری تئاتر اعتبار و شرف داشت. حال بوی تعفن مشام ها را آنقدر پر کرده که دیگر از بازار عطرفروشان نمی توان گذر کرد. باید منتظر ماند و دید ایا مقامات به این امر واکنشی خواهند داشت و ایا اجرای این نمایش متوقف میشود؟
تقریبا تمامی کسانی که به این اتفاق واکنش نشان دادند، از قداست و حرمت هنر به ویژه تئاتر نوشتند و از دست اندرکاران نمایش ادمخوارها به تندی انتقاد کردند.
اما این انتقادها به چه کسی است؟ به سازندگان یا به مخاطبان یا به خود شاخهای اینستاگرامی؟ قصه این است که این انتقادها عمدتا عاطفی و اخلاقی است و جنبه عملیاتی را راهبردی ندارد. در بهترین حالت نتیجهاش این است که مثلا انتخاب بازیگران برای تئاترها یا هر هنر دیگری محدود به فهرستی تایید شده از سوی یک نهاد صنفی یا انجمن باشد! این یعنی یک قدم به عقب. البته شاید خیلی بیشتر از یک قدم!
مخاطب! تا زمانی که نمایش «آدمخوارها» یا نمایشها و کتابها و فیلمها و برنامهها و کنسرتهایی چنین فروش برود و با استقبال روبرو شود، حضور شاخهای اینستاگرامی یا هر فرد مشهور دیگری که صف فروش را پر کند، ادامه خواهد داشت. در واقع باید گفت قوانین بازار و عرضه و تقاضا، استانداردها را تعیین میکند. به بیان دیگر اگر مخاطبان تئاتر دوست داشته باشند شاخهای مجازی را روی صحنه تئاتر ببینند و به خاطرش پول بپردازند، حتما کسانی هستند که با این استاندارد برای چنان مخاطبانی نمایش بسازند. اگر مخاطب اثری را عاری از کیفیت لازم برداند و دوست نداشته باشد، آن اثر شکست میخورد. فرقی ندارد آن اثر را علی کوچولو و شادی کاتب بازی کرده باشند یا بازیگران مطرح تئاتر!